شعر در مورد شنبه ، متن و عکس نوشته شروع شنبه و اول هفته + شنبه یه سیب سرخه

شعر در مورد شنبه

شعر در مورد شنبه ، متن و عکس نوشته شروع شنبه و اول هفته + شنبه یه سیب سرخه
شعر در مورد شنبه ، متن و عکس نوشته شروع شنبه و اول هفته + شنبه یه سیب سرخه همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد شنبه

روزی پر از عشق و مـحبت
روزى پر از موفقیت و شادى
روزى پر از خنده و دلخوشى
و روزی پر از خبر های خوب
براتون آرزومندم
شـنـبـه‌تـون گــلبــارون
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شنبه ها

شنبه را دوست دارم
شنبه
شروع یک هفته ى جدید
براى
ادامه ى دوست داشتن توست

شعر در مورد روز شنبه

هفته کفش هایش را که می پوشد
شنبه
بی صدا می نشیند روی تقویم
اشک های جمعه را که پاک کرده باشی
گونه های شنبه
سیب می شود
سرخ!
زیبا!
دیدنی!
بوسیدنی!
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شنبه

و شنبه… شنبه… شنبه…
شنبه های مثل هم،
آن شبیه این
و این درست مثل آن
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شنبه ها

حتماً این هفته بدون شنبه است!
همان هفته­ای که سالهاست؛ کنار پنجره
رو به جنگل بلوط منتظرش هستم.
جمعه­،
برف­ها را پارو می کنم؛
سبدی پر از بلوط جمع می کنم,
و تا غروب با سنجاب ها گلوله بازی می کنم.
صبح
مثل تمامی عمر،
برف می بارد.
چند گنجشک از گرسنگی به ایوان پناه آورده اند؛
پوست سنجابی روی برف،
بلوط هایم روی بخاری سوخته اند.
یک شنبه
دوشنبه
سه شنبه
چهارشنبه
پنج شنبه
شش روز دیگر جمعه است!

شعر درباره روز شنبه

رونوشتِ روز ها را
روی ِهم سنجاق کردم
شنبه هایِ بی پناهی
جمعه هایِ بی قراری
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شنبه

شنبه های اتو کشیده
پنجشنبه های چروکیده را
به انتظار نشسته اند
دیگر هیچ شنبه ای
صدای قدمهای مرا
نفس نمی کشد
و هیچ چناری
برگهای طلایش را
بر سر من شاباش نمی پاشد
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شنبه ها

شنبه شد، پنجره از آمدنت وا مانده
دوسه تا دلهره از جمعه، ز تو جا مانده
جمعه و شنبه دگر فرق ندارد بی تو
تا میان من و تو فاصله بر جا مانده

شعر در مورد روز شنبه

تقویم روی میز ورق خورد، ابتدا
در صفحه ای سفید نشان داد شنبه را
شنبه تو آمدی به سراغم که هفته را
با تو قدم زنان بروم تا به انتها
شنبه شبیه یک گل سرخ است، یک بهار
اما شبش چه زود رسید و چه بی صدا
شب پشت شنبه یک عدد یک نوشت و رفت
یکشنبه را گذاشت میان من و شما
یکشنبه در نگاه تو افتاد عکس من
یک شنبه دوست داشتنی بود بین ما
چرخید بادو صفحه ی بعدی که باز شد
افتاد سایه ی من و تو بر دوشنبه ها
چیزی به نام روز دوشنبه که داد زد
آیا چه می کنید در اینجا ؟ شما دو تا!
دستت رها شد از من و دیدم که رفته ای
من مانده بودم از همه ی روز ها جدا
بر گشتم از کنار سه شنبه که شعر را
از نو بگویم و برسانم به انتها
دیدم غروب جمعه تو را دار می زند
در منتها الیه غزل روی بیت ها
تقویم ها که شنبه ندارد ، کدام روز
آغاز می کند پس ازاین هفته ی مرا؟
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شنبه

وقتی که در شب جمعه دعای تو
شد آسمان هبه… آنهم برای تو
آنوقت آرزوی من این شد که کاش
در روز شنبه شوم من فدای تو
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شنبه ها

تو که خوب می دانی
آفتاب از میان پلک هایت آغاز می شود
و آن چند تار موی سفید
زمستان من است
حالا بیا
باران را بهانه کنیم
با نامه ها فال بگیریم
خیس گریه شویم
اصلا بیا تمام این حرف ها را فراموش کنیم
همه چهارشنبه ها که در راهی
من ذکر می خوانم
شاید
صبح شنبه را تو آغاز کنی!

شعر درباره روز شنبه

انتخاب با توست،
می توانی بگوئی :
صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه،
صبح شده …
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شنبه

درد دارد
دیدن عکست وقتی نیستی
بویدن عطرت وقتی ندارمت
و دراز کشیدن در تختی
که هنوز بوی موهای تو را دارد
نیستی
و انگشتانم توان نوازش را
از دست داده اند
نیستی
و من یادم رفته است
امروز چند شنبه است
گاهی دلم را می تکانم
و از میان خرده ریزه هایش
خاطره ی کوچکی ویرانم می کند
می ترسم
به بهار نرسم
می ترسم نیایی
و نفس کشیدن از یادم برود.
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شنبه ها

وقتی دو روز از تو دلم دور می شود
هرچند که سخت است و مجبور می شود
آری امید من اینک به شنبه است
آنوقت که وقت است…سانسور می شود

شعر در مورد روز شنبه

شروع هفت روز نحس،
هفت روز ترس و دلهره،
شروع هفت روز اضطراب

Comments

Popular posts from this blog

تعبیر خواب گم شدن سگ خانگی ، معنی دیدن گم شدن سگ خانگی در خواب

کارهای روزمره ای که دندان هایتان را خراب می کند

شعر در مورد کودکی ، پیری و معصومیت کودک از شهریار و مولانا