شعر در مورد کودکی ، پیری و معصومیت کودک از شهریار و مولانا
شعر در مورد کودکی شعر در مورد کودکی ، پیری و معصومیت کودک از شهریار و مولانا همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد. شعر در مورد کودکی کاش میشد بچگی را زنده کرد کودکی شد، کودکانه گریه کرد شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود آن قیامت، که دمی بیش نبود ⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ شعر در مورد کودکی و بزرگ شدن هر شب شاباش ماه یک مشت پولک نقرهای است برای کودکان سر به هوایِ همین کوچه بیشتر بخوانید : شعر در مورد همسایه ، حق همسایه و همسایه خوب و بد شعر در مورد کودکی کوتاه بزرﮒ ﮐﻪ ﻣﯿﺸــــﻮﯼ ﻏُﺼـﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺯﻭﺩﺗـﺮ ﺍﺯ ﺧـﻮﺩﺕ ﻗـَﺪ ﻣﯽ ﮐِﺸــﻨﺪ … ﺩَﺭﺩ ﻫـﺎﯾﺖ ﻧــﯿﺰ… ﻏــﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻟﺒﺨــﻨﺪﻫـﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻟﺒــﻮﻡ ﮐـﻮﺩﮐــﯽ ﺍﺕ … ﺟــﺎ ﮔــُﺬﺍﺷﺘــﯽ… ⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ شعری در مورد کودکی کوچک بودن بزرگ را کوچک نیست هم کودکی از کمال خیزد شک نیست گر زانکه پدر حدیث کودک گوید عاقل داند که آن پدر کودک نیست ⇔ ⇔